گناه یعنی خارِ راهِ عاشق و عاشق شدن
بنده ی لایق شدن
آنکه با ما دشمنِ دیرینه است
کوله بارش کینه است
بر سرِ راهِ من و تو دام ها گسترده است
دانه ها پاشیده است
گناه یعنی دشمنِ خود گشتن و
دوست با دشمن شدن
گناه یعنی شراره در خِرمنِ بندگی ام
برکتِ زندگی ام
گناه یعنی جدایی از حسین و کربلا
آن قسم خورده که قرآن بارها فرموده است
پیروی از اوست خسرانِ مُبین
تیرهایش در کمان و حیله هایش در کمین
وعده هایش آتشین
تلخ را شیرین برایم می کند
زشت را زیبا نشانم می دهد
دوست با دشمن مباش ای سینه زن
تلخ را شیرین مخور
زشت را زیبا مبین
گناه یعنی سیاهی بر لوحِ سفیدِ دلم
دشمنِ آب و گِلم
گناه یعنی جدایی از حسین و کربلا
گناه یعنی نشستن بر سفره ی رنج وبلا
کُشتنِ حالِ دعا
بستنِ زنجیر بر بالِ دعا
گناه یعنی کیفرِ نازل شده
دشمنِ دین و دل و دنیای ما
حسرتِ فردای ما
گناه از چشمِ حسین افتادن است
جای نعمت را به نقمت دادن است
گناه یعنی خداحافظ حسینِ روی لبم
نمازِ نیمه شبم
گناه یعنی جدایی از حسین و کربلا
گناه یعنی خصمِ نور
می شود با هر گناهی قلبِ ما تاریک تر
گناه یعنی فاصله با آنکه هست
از رگِ گردن به ما نزدیک تر
گناه یعنی با خدا و با حسینش فاصله
با حسین و کربلایش فاصله
سینه زن ای سینه زن
هر کسی را راه در قلبت مده
بر درش دربان بزن
در دلت نوری از آن خورشیدِ سرگردان بزن
در سراشیبِ گناه
با نوای « یا حسینی » سینه زن
دستِ رد بر سینه ی شیطان بزن
گناه یعنی رفاقت با رانده ی مِهرِ خدا
فاصله با شهدا
گناه یعنی جدایی از حسین و کربلا
یا حسین ای آفتابِ بی غروبِ جانِ من
ای دلیلِ راهِ من ، ایمانِ من
عهد بستم با لبت
با تو و با زینبت
عهد بستم با تمامِ زخم های پیکرت
با تمامِ لاله های پرپرت
دوست با دشمن نباشم بعد از این
دیگر از چشمت نیفتم یا حسین
گناه یعنی خجالت از خونِ گلوی حسین
دیدنِ روی حسین
گناه یعنی جدایی از حسین و کربلا
ای طبیبی که دلِ هر دردمندی مستِ توست
خانه ی دربستِ توست
نسخه ی ترکِ گناهم دستِ توست
عهد بستم با دلِ تنهای تو
با نمازِ ظهرِ عاشورای تو
عهد بستم با زخمِ ابروی ماه
عهد بستم با گودی قتلگاه
عهد بستم با حجّ و قربانی ات
جای سنگی که خورد روی پیشانی ات
عهد بستم با تمامِ روضه های رفته ام
گریه های کرده ام
عهد بستم با دو ماه و هرشبِ آدینه ام
با تمامِ دست هایی که زدم بر سینه ام
قول دادم سایه ی عشقت بگیرم بر سرم
دام را بردارم و از دانه هایش بگذرم
قول دادم با تو باشم با تو من
با خودم دشمن نباشم یا حسین
قول دادم قدرِ دامانت بداند دستِ من
وصله ی ناجور این دامن نباشم یا حسین
دلِ ( خاکی ) بده یا رب فقط به دستِ حسین
فقط به دستِ حسین
گناه یعنی جدایی از حسین و کربلا
شاعر اهل بیت : حسین بادروج
دریافت فایل متنی
نظر خود را بنویسید