آب و اصغر
هر که مانع بین آب و اصغر است
صید شمشیر من است
* * *
هر که خصم یادگار حیدر است
صید شمشیر من است
* * *
قلب بی باکم تهی از واهمه
می زنم در خون قدم تا علقمه
دشمن آل علی و فاطمه
صید شمشیر من است
* * *
هر که خصم یادگار حیدر است
صید شمشیر من است
* * *
قلب بی باکم تهی از واهمه
می زنم در خون قدم تا علقمه
دشمن آل علی و فاطمه
صید شمشیر من است
شعر
صبح عاشورا
از سروده های شاعر عاشورایی آقای حسین بادروج بوده
که در شب ۱۴ صفر ۱۴۳۴-۱۳۹۱ بصورت همخوانی توسط مداحان گرانقدر
حاج رضا پوررکنی و آقای علی خاکی در عباسیه خوانده شده است.
جهت دانلود فایل mp3 اجرا شده مراسم به انتهای همین مطلب مراجعه کنید.
……………………
من و بیعت هرگز من و ذلت ابدا
زاده فاطمه ام پسر شیر خدا
اندک اندک می رفت
عمر شب رو به زوال
شب لبریز یقین
شب سرشار از عشق
شب خوشبخت ترین قافله ی روی زمین
آن شب قدر که از نور تجلی پر بود
« عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد»
شب قدری که در آن مدعی مرد نما راه نداشت
« دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد»
شب هفتاد دو پروانه و یک شمعِ سراپا احساس
شب هفتاد و سه لبخند قشنگ
شب لالایی شیرین رباب
شب دلگرمی زینب به حسین و عباس
آن شب قدر
جان زینب به لب رسید ای رسیده به علقمه
کی می آیی عباس (۲)
ای قرار دل علی دل به تو بسته فاطمه
کی می آیی عباس (۲)
برگردان : قلب بی کینه عشق در سینه آب و آیینه
کی می آیی عباس (۲)
به ادامه مطلب مراجعه کنید.
متن نوحه تاسوعا سال ۱۳۹۱
اگر مدد کند خدا رسم کنار خیمه ها
دوباره دور تو می گردم دوباره دور تو می گردم حسین!
…………………..
اگر که جان تازه ای خدا کند به من عطا
دوباره دور تو می گردم دوباره دور تو می گردم حسین!
…………………..
برگردان (۱) اگر که زنده از فرات رسم به ساحل نجات
دوباره دور تو می گردم دوباره دور تو می گردم حسین!
…………………..
برگردان(۲)اگر دوباره قسمتم شود طواف خیمه ها
دوباره دور تو می گردم دوباره دور
حائل مشو روح الامین…
نوحه (بین من و بین حبیب حائل مشو روح الامین) از سروده های شاعر عاشورایی آقای حسین بادروج بوده که در مسیر عزاداری عصر عاشورای سال ۱۳۸۳ توسط مداح گرانقدر حاج رضا پوررکنی خوانده شده است.
بین من و بین حبیب حائل مشو روح الامین
………………….
شکوه ندارم از عطش سرشارم از نور یقین
………………….
برگردان :جلوه می کند دلبر من سایه بردار از سرِ من
حائل مشو روح الامین
………………….
چه گل های رنگین که با بوی حیدر
در این دشتِ سوزان لب تشنه پرپر
خدا را مزن سایه ام، سایه بر سر
حائل مشو روح الامین
………………….
بخون خفته یاران من در بیابان
زمین گشته رنگین ز خون شهیدان
بسر آمده شام یلدای هجران