الهی چنان کن که تا آخرین دم – حسینی بمانم – حسینی بمیرم
نصیبم نما قبر شش گوشه اش را در آغوش جانم بگیرم
*
سلامم بر آن کشته ی تشنه ی دشت هامون
شهیدی که نوشیده از جام سر نیزه ها خون
و لعن خدا تا همیشه برآن قوم ملعون
*
سلام و درودم به تو ای حسین نور جانها
سلامم به خورشید تابنده ی بیکران ها
فروزان شد از مشعل نام تو آسمانها
*
فدا کرده ای هستی و جان خود عاشقانه
قیامت بـه آزاده مردان عالم نشانـه
و سرخی خون تو در آسمان جاودانه
*
علی اکبر آن ماه تابان آل پیمبر
فتاده به روی زمین بی سر و پاره پیکر
و بر عاشقان ، نام او تا ابد گشته سرور
*
سلامم به لب های تشنه به مشک دریده
بر آن پیکر غرق در خون ، دو دست بریده
کسی چون تو اینگونه داغ برادر ندیده
*
من از ماتمت روز و شب خون فشانم زدیده
که بر روی نعش غریب تو اسبان رمیده
و تیغ جفا بوسه گاه پیمبر دریده
*
ز روز الست عشق او در دل و جان
و نام حسین در دلم گشته مهمان
خدا یاریم کن بر این عهد و پیمان
شعراز شاعر اهل بیت (ع) : بهروز خزاعی
زخمی ترین یارت برگشته کنارت حسین
دلتنگ دیدارت برگشته کنارت حسین
جهت مشاهده متن کامل لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید